با پرحرفی، با پرچانگی، با پرگویی، با وراجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She spoke loquaciously about her travels, captivating everyone in the room.
او با پرچانگی در مورد سفرهای خود صحبت کرد و همه را در اتاق مجذوب خود کرد.
At the party, they loquaciously exchanged stories, filling the air with laughter and joy.
در این مهمانی، آنها با پرحرفی داستانهایی را ردوبدل و فضا را پر از خنده و شادی میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loquaciously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loquaciously