Archbishop

ˌɑːrtʃˈbɪʃəp ˌɑːtʃˈbɪʃəp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    archbishops

معنی

noun
اسقف اعظم، مطران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد archbishop

  1. noun
    Synonyms: chief bishop, prelate, head of an ecclesiastical province, church dignitary, primate, high-churchman, abuna, antipope, exarch, subdean

ارجاع به لغت archbishop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «archbishop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/archbishop

لغات نزدیک archbishop

پیشنهاد بهبود معانی