فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Curate

ˈkjʊrət ˈkjʊreɪt ˈkjʊərət kjʊəˈreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    curated
  • شکل سوم:

    curated
  • سوم شخص مفرد:

    curates
  • وجه وصفی حال:

    curating
  • شکل جمع:

    curates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دین کشیش‌یار، معاون کشیش، دستیار کشیش
    • - The curate was responsible for organizing various church events.
    • - کشیش‌یار مسئول سازماندهی رویدادهای مختلف کلیسا بود.
    • - The curate delivered a heartfelt sermon.
    • - معاون کشیش خطبه‌ی صمیمانه‌ای را ایراد کرد.
  • verb - transitive
    انتخاب کردن، گلچین کردن، دست‌چین کردن، برگزیدن (برای ارائه در رویداد یا مراسم خاص و غیره)
    • - It took months to curate the artifacts for the historical exhibit.
    • - ماه‌ها طول کشید تا آثار باستانی این نمایشگاه تاریخی انتخاب شود.
    • - The chef curated a menu of seasonal ingredients for the restaurant.
    • - سرآشپز لیستی از مواد فصلی را برای رستوران گلچین کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد curate

  1. noun A person authorized to conduct religious worship
    Synonyms: minister, pastor, clergyman, priest, chaplain, assistant, rector, minister of religion, cleric, dominie, parson

ارجاع به لغت curate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curate

لغات نزدیک curate

پیشنهاد بهبود معانی