فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Curate

ˈkjʊrət ˈkjʊreɪt ˈkjʊərət kjʊəˈreɪt

گذشته‌ی ساده:

curated

شکل سوم:

curated

سوم‌شخص مفرد:

curates

وجه وصفی حال:

curating

شکل جمع:

curates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دین کشیش‌یار، معاون کشیش، دستیار کشیش

The curate was responsible for organizing various church events.

کشیش‌یار مسئول سازماندهی رویدادهای مختلف کلیسا بود.

The curate delivered a heartfelt sermon.

معاون کشیش خطبه‌ی صمیمانه‌ای را ایراد کرد.

verb - transitive

انتخاب کردن، گلچین کردن، دست‌چین کردن، برگزیدن (برای ارائه در رویداد یا مراسم خاص و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

It took months to curate the artifacts for the historical exhibit.

ماه‌ها طول کشید تا آثار باستانی این نمایشگاه تاریخی انتخاب شود.

The chef curated a menu of seasonal ingredients for the restaurant.

سرآشپز لیستی از مواد فصلی را برای رستوران گلچین کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curate

  1. noun a person authorized to conduct religious worship
    Synonyms:
    priest minister clergyman pastor rector chaplain cleric parson minister of religion dominie assistant

ارجاع به لغت curate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/curate

لغات نزدیک curate

پیشنهاد بهبود معانی