با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Curate

ˈkjʊrət ˈkjʊreɪt ˈkjʊərət kjʊəˈreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    curated
  • شکل سوم:

    curated
  • سوم‌شخص مفرد:

    curates
  • وجه وصفی حال:

    curating
  • شکل جمع:

    curates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
دین کشیش‌یار، معاون کشیش، دستیار کشیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The curate was responsible for organizing various church events.
- کشیش‌یار مسئول سازماندهی رویدادهای مختلف کلیسا بود.
- The curate delivered a heartfelt sermon.
- معاون کشیش خطبه‌ی صمیمانه‌ای را ایراد کرد.
verb - transitive
انتخاب کردن، گلچین کردن، دست‌چین کردن، برگزیدن (برای ارائه در رویداد یا مراسم خاص و غیره)
- It took months to curate the artifacts for the historical exhibit.
- ماه‌ها طول کشید تا آثار باستانی این نمایشگاه تاریخی انتخاب شود.
- The chef curated a menu of seasonal ingredients for the restaurant.
- سرآشپز لیستی از مواد فصلی را برای رستوران گلچین کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curate

  1. noun A person authorized to conduct religious worship
    Synonyms: minister, pastor, clergyman, priest, chaplain, assistant, rector, minister of religion, cleric, dominie, parson

ارجاع به لغت curate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curate

لغات نزدیک curate

پیشنهاد بهبود معانی