گذشتهی ساده:
curatedشکل سوم:
curatedسومشخص مفرد:
curatesوجه وصفی حال:
curatingشکل جمع:
curatesدین کشیشیار، معاون کشیش، دستیار کشیش
The curate was responsible for organizing various church events.
کشیشیار مسئول سازماندهی رویدادهای مختلف کلیسا بود.
The curate delivered a heartfelt sermon.
معاون کشیش خطبهی صمیمانهای را ایراد کرد.
انتخاب کردن، گلچین کردن، دستچین کردن، برگزیدن (برای ارائه در رویداد یا مراسم خاص و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It took months to curate the artifacts for the historical exhibit.
ماهها طول کشید تا آثار باستانی این نمایشگاه تاریخی انتخاب شود.
The chef curated a menu of seasonal ingredients for the restaurant.
سرآشپز لیستی از مواد فصلی را برای رستوران گلچین کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «curate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/curate