با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chaplain

ˈtʃæplɪn ˈtʃæplɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دین‌یار، کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد، روحانی، قاضی عسگر (قاضی عسگر به معنای مرد روحانی مسیحی است)
    • - He served as a hospital chaplain for ten years.
    • - ده سال به عنوان روحانی بیمارستان خدمت کرد.
    • - The prison chaplain offered counseling and support to inmates.
    • - روحانی زندان به زندانیان رهنمود و یاری می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chaplain

  1. noun minister in church
    Synonyms: cleric, member of clergy, pastor, preacher, priest, rabbi, turn-around collar

ارجاع به لغت chaplain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chaplain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chaplain

لغات نزدیک chaplain

پیشنهاد بهبود معانی