دینیار، کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد، روحانی، قاضی عسگر (قاضی عسگر به معنای مرد روحانی مسیحی است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He served as a hospital chaplain for ten years.
ده سال به عنوان روحانی بیمارستان خدمت کرد.
The prison chaplain offered counseling and support to inmates.
روحانی زندان به زندانیان رهنمود و یاری میداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chaplain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chaplain