Rabbi

ˈræbaɪ ˈræbaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خاخام، عالم یهودی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rabbi

  1. noun
    Synonyms:
    teacher clergyman preacher priest master religious functionary expounder of the law Jewish teacher Jewish minister talmudist rebbe Hebrew theologian graduate of a rabbinical school Hebrew doctor of laws

ارجاع به لغت rabbi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rabbi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rabbi

لغات نزدیک rabbi

پیشنهاد بهبود معانی