(نظامی) ستوان، ناوبان، نایب، وکیل، رسدبان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the president's intimate friend and most trusted lieutenant
دوست صمیمی و یاور بسیار مورد اطمینان رئیس جمهور
first lieutenant
ستوان یک (یکم)
second lieutenant
ستوان دوم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lieutenant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lieutenant