۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Clerk

klɜːrk klɑːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clerked
  • شکل سوم:

    clerked
  • سوم‌شخص مفرد:

    clerks
  • وجه وصفی حال:

    clerking
  • شکل جمع:

    clerks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
منشی، دفتردار، کارمند دفتری، فروشنده مغازه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Two clerks and a photographer work under him.
- دو دفتردار و یک عکاس زیر دست او کار می‌کنند.
- a school clerk
- دفتردار مدرسه
- clerk of court
- منشی دادگاه
verb - intransitive
منشی بودن، متصدی بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clerk

  1. noun assistant
    Synonyms:
    employee worker secretary agent receptionist teller salesperson cashier bookkeeper operator recorder registrar notary copyist amanuensis transcriber stenographer office helper counterperson shopperson seller auditor white collar counter jumper paper pusher pencil pusher pen pusher paper shuffler

ارجاع به لغت clerk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clerk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clerk

لغات نزدیک clerk

پیشنهاد بهبود معانی