گذشتهی ساده:
idolizedشکل سوم:
idolizedسومشخص مفرد:
idolizesوجه وصفی حال:
idolizingبت ساختن، صنم قرار دادن، پرستیدن، بهحد پرستش دوست داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
primitive people who idolized stone and wood
مردمان اولیهای که سنگ و چوب را بت میکردند
to idolize gold
زرپرستی کردن
The boy idolized military and sports heroes.
آن پسر، قهرمانان نظامی و ورزشی را میپرستید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «idolize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/idolize