فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Isolation

ˌaɪsəˈleɪʃn ˌaɪsəˈleɪʃn

شکل جمع:

isolations

توضیحات:

همچنین در معنای سوم می‌توان از isolation exercise به‌جای isolation استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

انزوا، کناره‌گیری، تنهایی، گوشه‌گیری

Isolation can have a profound impact on mental health.

گوشه‌گیری می‌تواند تأثیر عمیقی بر سلامت روان داشته باشد.

living in isolation

زندگی کردن در انزوا

noun uncountable C2

مجزا، جدایی، ایزوله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

an isolation ward in a hospital

بخش ایزوله در بیمارستان

Her isolation from the group made her feel lonely.

جدایی او از گروه باعث شد که احساس تنهایی کند.

noun countable

ورزش تمرین ایزوله (یک گروه عضلانی خاص را هدف قرار می‌دهد.)

He included an isolation in his routine to focus on his biceps.

او برای تمرکز روی عضله‌ی دوسر خود یک تمرین ایزوله را در برنامه‌اش گنجاند.

The athlete incorporated an isolation exercise to target specific muscle groups.

این ورزش‌کار یک تمرین ایزوله را برای هدف قرار دادن گروه‌های عضلانی خاص جا داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد isolation

  1. noun seclusion
    Synonyms:
    solitude privacy detachment withdrawal aloneness confinement segregation retreat remoteness concealment quarantine exile hiding reclusion reclusiveness seclusiveness privateness aloofness desolation beleaguerment monkhood sequestration

لغات هم‌خانواده isolation

ارجاع به لغت isolation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isolation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/isolation

لغات نزدیک isolation

پیشنهاد بهبود معانی