با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Quintessential

ˌkwɪntəˈsenʃl ˌkwɪntəˈsenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    جوهری، اصلی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد quintessential

  1. adjective Having the nature of, constituting, or serving as a type
    Synonyms: classic, model, typical, archetypal, archetypic, archetypical, classical, paradigmatic, ideal, prototypal, prototypic, prototypical, representative, typic, ultimate

ارجاع به لغت quintessential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quintessential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quintessential

لغات نزدیک quintessential

پیشنهاد بهبود معانی