فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prototypical

ˌproʊ.t̬əˈtɪp.ɪ.kəl ˌprəʊ.tə.ˈtɪp.ɪ.kəl

توضیحات:

همچنین می‌توان از prototypic به‌جای prototypical استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(نمونه‌ی) اولیه، نخستین، مقدماتی، اصلی

She presented a prototypical model of the new smartphone design.

او یک مدل اولیه از طراحی جدید گوشی هوشمند ارائه کرد.

The car model is considered prototypical for its class in terms of fuel efficiency.

مدل خودرو از نظر مصرف سوخت برای گروه خود نمونه‌ی مقدماتی در نظر گرفته می‌شود.

adjective

(نمونه‌ی) بارز، رایج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His behavior was prototypical of a dedicated student.

رفتار او نمونه‌ی بارز از یک دانش‌آموز فداکار بود.

Her style is prototypical of the latest fashion trends.

سبک او نمونه‌ی بارز از آخرین روند مد است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت prototypical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prototypical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prototypical

لغات نزدیک prototypical

پیشنهاد بهبود معانی