معنی quintile به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkwɪntaɪl ˈkwɪntaɪl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ریاضی پنجک (یکی از پنج مقدار مساوی که مجموعه‌ای از چیزها را می‌توان به آن‌ها تقسیم کرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The company analyzed the quintiles of customer satisfaction to identify areas for improvement.

- این شرکت پنجک‌های رضایت مشتری را برای شناسایی زمینه‌های بهبود تجزیه‌وتحلیل کرد.

- The income distribution was divided into quintiles to analyze inequality.

- توزیع درآمد برای تجزیه‌وتحلیل نابرابری به پنجک تقسیم شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت quintile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «quintile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quintile

لغات نزدیک quintile

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel