آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Conciliation

kənˌsɪliˈeɪʃn kənˌsɪliˈeɪʃn

معنی conciliation | جمله با conciliation

noun uncountable formal

مصالحه، آشتی، سازش، تسکین، توافق، دل‌جویی، استمالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Conciliation is often the first step in mediation processes.

مصالحه اغلب اولین گام در فرآیندهای میانجی‌گری است.

They reached a conciliation agreement after lengthy negotiations.

آن‌ها پس‌از مذاکرات طولانی به یک پیمان توافق دست یافتند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد conciliation

  1. noun a reestablishment of friendship or harmony

ارجاع به لغت conciliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conciliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conciliation

لغات نزدیک conciliation

پیشنهاد بهبود معانی