به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Conciliation

kənˌsɪliˈeɪʃn kənˌsɪliˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    مصالحه، آشتی، تسکین، توافق، دل‌جویی، استمالت
  • noun
    میانجی‌گری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد conciliation

  1. noun A reestablishment of friendship or harmony
    Synonyms: rapprochement, reconcilement, placation, reconciliation, propitiation

ارجاع به لغت conciliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conciliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conciliation

لغات نزدیک conciliation

پیشنهاد بهبود معانی