فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Conciliator

kənˈsiːliˌetər kənˈsɪlieɪtə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آشتی‌دهنده، میانجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The conciliator helped resolve the dispute between the two parties.

میانجی به حل اختلاف بین دو طرف کمک کرد.

The conciliator suggested a compromise that satisfied everyone involved.

آشتی‌دهنده توافقی را پیشنهاد کرد که همه‌ی دست‌اندرکاران را راضی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conciliator

  1. noun someone who tries to bring peace
    Synonyms:
    peacemaker pacifier reconciler make-peace

ارجاع به لغت conciliator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conciliator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conciliator

لغات نزدیک conciliator

پیشنهاد بهبود معانی