فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Regalia

rɪˈɡeɪliə rɪˈɡeɪliə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

لباس رسمی، جامه‌ی سنتی، تزئینات سلطنتی، خلعت، نشان‌های رسمی

The royal regalia are kept in a secure vault.

تاج و نشان‌های سلطنتی در گاوصندوقی امن نگهداری می‌شوند.

The general wore his full regalia at the military ceremony.

ژنرال در مراسم نظامی لباس و نشان‌های رسمی خود را به تن داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The museum displays the ancient regalia of Persian kings.

این موزه جامه و تزئینات سلطنتی پادشاهان ایران باستان را به نمایش گذاشته است.

noun uncountable informal

لباس مخصوص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The fans arrived at the stadium in full team regalia.

هواداران با لباس‌های مخصوص تیم خود به استادیوم آمدند.

The dancers wore traditional regalia for the festival.

رقصندگان برای جشنواره‌، لباس‌های مخصوص سنتی به تن داشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regalia

  1. noun finery
    Synonyms:
    best clothes dress clothes best-bib-and-tucker
  1. noun a symbol of royalty
    Synonyms:
    crown insignia decorations attire raiment finery scepter array frippery

ارجاع به لغت regalia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regalia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regalia

لغات نزدیک regalia

پیشنهاد بهبود معانی