گذشتهی ساده:
correspondedشکل سوم:
correspondedسومشخص مفرد:
correspondsوجه وصفی حال:
correspondingبرابربودن، بههم مربوط بودن، مانند یا مشابه بودن(با to یا with )، مکاتبه کردن(با with )، رابطه داشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her views do not correspond with reality.
نظریات او با واقعیت همخوانی ندارد.
The date of his death corresponds with my birthday.
تاریخ مرگ او با زادروز من مقارن است.
The testimony of one of the witnesses did not correspond with the police report.
گواهی یکی از شهود با گزارش پلیس همخوان نبود (مطابقت نداشت).
In birds, the wings correspond to arms.
در پرندگان بالها به مثابه دست هستند.
The two lovers corresponded secretly.
عاشق و معشوق، پنهانی با هم مکاتبه میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «correspond» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/correspond