با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Quadrate

ˈkwɑːdreɪt ˈkwɒdrɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adjective adverb
چهار یک، چهار گوش، عدد مربع، مجذور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quadrate

  1. adjective Having four equal sides and four right angles
    Synonyms: square
  2. verb To be compatible or in correspondence
    Synonyms: agree, accord, check, chime, comport with, conform, consist, correspond, fit, harmonize, match, square, tally, jibe

ارجاع به لغت quadrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quadrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quadrate

لغات نزدیک quadrate

پیشنهاد بهبود معانی