با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Locus

ˈloʊkəs ˈləʊkəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    loci

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
جا، محل، جایگاه، مکان، منبع، مرکز فعالیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- This park serves as the locus for community gatherings.
- این پارک به‌عنوان محلی برای تجمعات اجتماعی عمل می‌کند.
- The locus of innovation in technology is often found in Silicon Valley.
- منبع نوآوری در فناوری اغلب در دره‌ی سیلیکون (منطقه‌ای در سانفرانسیسکو) یافت می‌شود.
noun countable
هندسه مکان هندسی (به مجموعه نقاطی گویند که دارای خصوصیت مشترکی باشند.)
- The locus of all points equidistant from a center forms a perfect circle.
- مکان هندسی تمام نقاطی که از یک مرکز فاصله دارند، یک دایره‌ی کامل را تشکیل می‌دهند.
- Understanding the locus of a function is crucial for analyzing its behavior.
- درک مکان هندسی یک تابع برای تجزیه و تحلیل رفتار آن بسیار مهم است.
noun uncountable
زیست‌شناسی جایگاه کروموزومی، لوکوس (بخشی خاص از یک ژن یا توالی دی‌ان‌ای در کروموزوم است.)
- The scientist identified the locus responsible for the inherited trait.
- این دانشمند جایگاه کروموزومی مسئول این صفت ارثی را شناسایی کرد.
- Each gene has a specific locus on the chromosome.
- هر ژن دارای یک جایگاه کروموزومی خاص در کروموزوم است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد locus

  1. noun The place where a person or thing is located
    Synonyms: emplacement, location, placement, venue, position, site, situation, locale
  2. noun A particular portion of space chosen for something
    Synonyms: place, location, point, spot

ارجاع به لغت locus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «locus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/locus

لغات نزدیک locus

پیشنهاد بهبود معانی