فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Locus

ˈloʊkəs ˈləʊkəs

شکل جمع:

loci

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

جا، محل، جایگاه، مکان، منبع، مرکز فعالیت

This park serves as the locus for community gatherings.

این پارک به‌عنوان محلی برای تجمعات اجتماعی عمل می‌کند.

The locus of innovation in technology is often found in Silicon Valley.

منبع نوآوری در فناوری اغلب در دره‌ی سیلیکون (منطقه‌ای در سانفرانسیسکو) یافت می‌شود.

noun countable

هندسه مکان هندسی (به مجموعه نقاطی گویند که دارای خصوصیت مشترکی باشند.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The locus of all points equidistant from a center forms a perfect circle.

مکان هندسی تمام نقاطی که از یک مرکز فاصله دارند، یک دایره‌ی کامل را تشکیل می‌دهند.

Understanding the locus of a function is crucial for analyzing its behavior.

درک مکان هندسی یک تابع برای تجزیه و تحلیل رفتار آن بسیار مهم است.

noun uncountable

زیست‌شناسی جایگاه کروموزومی، لوکوس (بخشی خاص از یک ژن یا توالی دی‌ان‌ای در کروموزوم است.)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

The scientist identified the locus responsible for the inherited trait.

این دانشمند جایگاه کروموزومی مسئول این صفت ارثی را شناسایی کرد.

Each gene has a specific locus on the chromosome.

هر ژن دارای یک جایگاه کروموزومی خاص در کروموزوم است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد locus

  1. noun the place where a person or thing is located
    Synonyms:
    location place position situation site locale venue emplacement
  1. noun a particular portion of space chosen for something
    Synonyms:
    place spot location point

ارجاع به لغت locus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «locus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/locus

لغات نزدیک locus

پیشنهاد بهبود معانی