امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Betide

bɪˈtaɪd bɪˈtaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
روی دادن، اتفاق افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- woe betide he who ...
- وای بر کسی که ...
- May nothing but good betide them.
- الهی جز خیر چیزی برایشان رخ ندهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد betide

  1. verb to take place, to happen to one
    Synonyms: happen, befall, develop, occur, transpire, come, come about, become, come off, befit, hap, chance, fall, pass, presage

ارجاع به لغت betide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «betide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/betide

لغات نزدیک betide

پیشنهاد بهبود معانی