آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Betimes

biˈtaɪmz bɪˈtaɪmz

معنی betimes | جمله با betimes

adverb

به‌هنگام، به‌موقع، زود، صبح زود، در اولین فرصت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

He awoke betimes.

زود از خواب برخاست.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد betimes

  1. adverb before the expected time
    Synonyms:
  1. adverb once in a while; at times

ارجاع به لغت betimes

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «betimes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/betimes

لغات نزدیک betimes

پیشنهاد بهبود معانی