فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shortly

ˈʃɔːrtli ˈʃɔːtli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

به‌ زودی، زود، به‌ اختصار، کمی، اندکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They will arrive shortly.

به‌ زودی وارد خواهند شد.

shortly before noon

کمی پیش از ظهر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shortly

  1. adverb right away
    Synonyms:
    soon quickly presently anon before long in a little while any minute now by and by proximately
    Antonyms:
    later

لغات هم‌خانواده shortly

ارجاع به لغت shortly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shortly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shortly

لغات نزدیک shortly

پیشنهاد بهبود معانی