با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Punch-drunk

    ˈpʌntʃdrʌŋk ˈpʌntʃdrʌŋk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    پزشکی مشت مستی (راه رفتن بیتوازن و آهسته و صحبت پر مکث و اختلال فکری در اثر خوردن مشت بسیار به سر - به‌ویژه در میان مشت بازان)
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    adjective
    (عامیانه) سر بهوایی، گیجی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد punch-drunk

    1. adjective dazed
      Synonyms: agog, baffled, befuddled, confused, dazzled, dizzy, dumbfounded, dumbstruck, flustered, lost, muddled, perplexed, punchy, puzzled, rattled, slap-happy, staggered

    ارجاع به لغت punch-drunk

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «punch-drunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/punch-drunk

    لغات نزدیک punch-drunk

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی