شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): punch up
انگلیسی بریتانیایی کتککاری، بزنبزن، زدوخورد
The punch-up at the bar last night resulted in several injuries.
کتککاری دیشب در بار منجر به زخمی شدن چندین نفر شد.
The punch-up at the school playground was quickly resolved by the teacher.
معلم بهسرعت زدوخورد در زمین بازی مدرسه را حل و فصل کرد.
اثر یا مزهی چیزی را بیشتر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The director decided to punch up the script by adding more comedic elements.
کارگردان تصمیم گرفت با اضافه کردن عناصر کمدی بیشتر فیلمنامه را گیراتر کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «punch-up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/punch-up-2