امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Puniness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ریزگی، کوچک اندامی، ضعف، خاموشی، تازه‌کاری جوانی، کوچکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puniness

  1. noun The condition of being infirm or physically weak
    Synonyms:
    debility decrepitude delicacy delicateness feebleness flimsiness fragileness fragility frailness pettiness frailty infirmity insubstantiality unsoundness unsubstantiality weakliness weakness triviality slightness
  1. noun Smallness of stature
    Synonyms:
    runtiness stuntedness

ارجاع به لغت puniness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puniness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puniness

لغات نزدیک puniness

پیشنهاد بهبود معانی