Monthly

ˈmʌnθli ˈmʌnθli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    monthlies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb B1
ماهیانه، هر ماهه، ماهی یکبار، یک‌ماهه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- monthly income
- درآمد ماهانه
- professors' monthly meeting
- جلسه‌ی ماهیانه استادان
- Her article was printed in one of New York's, famous monthlies.
- مقاله‌ی او در یکی از ماهنامه‌های معروف نیویورک به چاپ رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monthly

  1. adjective
    Synonyms:
    every month periodically recurrent repeated cyclic cyclical rhythmic steadily mensal from month to month once-a-month methodically punctually phasic phaseal in its turn

ارجاع به لغت monthly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monthly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monthly

لغات نزدیک monthly

پیشنهاد بهبود معانی