فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Tantalize

    ˈtænəlaɪz ˈtæntl-aɪz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      tantalized

    • شکل سوم:

      tantalized

    • سوم‌شخص مفرد:

      tantalizes

    • وجه وصفی حال:

      tantalizing

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: tantalise

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive
    (کسی را) اغوا کردن، فریفتن، الکی دل‌خوش کردن، لب چشمه بردن و تشنه برگرداندن، امید واهی دادن، دست انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - They tantalized the ambitious employee with the promise of promotion.
    - آن‌ها با وعده‌ی ارتقا به کارمند بلندپرواز امید واهی می‌دادند.
    - She tantalized the kid with stories of distant lands and hidden treasures.
    - او بچه را با داستان‌هایی از سرزمین‌های دوردست و گنجینه‌های پنهان فریفته بود.
    - The aroma of fresh-baked cookies tantalized the children in the kitchen.
    - عطر کلوچه‌های تازه‌پخته‌شده در آشپزخانه، بچه‌ها را اغوا کرده بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tantalize

    1. verb to tease or torment someone with the sight or promise of something unobtainable. It often involves enticing someone by presenting them with something desirable while keeping it just out of reach
      Synonyms:
      annoy torment frustrate tease harass bait taunt entice plague pester badger harry torture worry baffle thwart bedevil beleaguer lead on charm fascinate titillate make mouth water keep hanging gnaw
      Antonyms:
      turn off repulse disenchant

    ارجاع به لغت tantalize

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tantalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tantalize

    لغات نزدیک tantalize

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه