فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chomp

tʃɑːmp / / tʃɒːmp tʃɒmp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive noun

رجوع شود به: champ

noun verb - transitive verb - intransitive

(با حالت عصبی مدام) گاز گرفتن، با صدا جویدن، قرچ‌قرچ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He chomped on his cigar.

مدام ته سیگارش را می‌جوید.

verb - transitive verb - intransitive noun

صدای جویدن، ملچ ملچ، قرچ قرچ

a dog's chomp when eating a bone

صدای قرچ‌قرچ سگ هنگام خوردن استخوان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chomp

  1. verb champ
    Synonyms:
    chew bite munch gnaw

ارجاع به لغت chomp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chomp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chomp

لغات نزدیک chomp

پیشنهاد بهبود معانی