فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Corrode

kəˈroʊd kəˈrəʊd

گذشته‌ی ساده:

corroded

شکل سوم:

corroded

سوم‌شخص مفرد:

corrodes

وجه وصفی حال:

corroding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb

خوردن (اسید و فلزات)، پوسیدن، زنگ زدن (فلزات)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Some acids corrode metals.

برخی اسیدها فلزات را می‌خورند.

Gold does not corrode easily.

طلا به آسانی خورده نمی‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The car's radiator is completely corroded.

رادیاتور اتومبیل کاملاً زنگ زده است.

She felt that jealousy had corroded her relationship with her husband.

احساس می‌کرد که حسادت رابطه‌ی او با شوهرش را خراب کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corrode

  1. verb wear away; eat away
    Synonyms:
    destroy consume erode rot corrupt waste deteriorate impair gnaw rust bite oxidize scour canker
    Antonyms:
    aid help build fortify

ارجاع به لغت corrode

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corrode» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corrode

لغات نزدیک corrode

پیشنهاد بهبود معانی