صفت تفضیلی:
more corrosiveصفت عالی:
most corrosiveخورنده، تباهکننده، فاسدکننده، ماده اکاله، موجد زنگ (در فلز و گیاه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Nitric acid is a corrosive liquid.
تیزاب آبگونهای خورنده است.
corrosive words
سخنان نیشدار
the corrosive effects of injustice
پیامدهای ویرانگر بیعدالتی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corrosive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corrosive