فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Corrugate

ˈkɔːrəˌɡet ˈkɒrəɡeɪt

گذشته‌ی ساده:

corrugated

شکل سوم:

corrugated

سوم‌شخص مفرد:

corrugates

وجه وصفی حال:

corrugating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

چین دادن، موج‌دار کردن یا شدن، شیاردار کردن یا شدن، راه‌راه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The machine quickly corrugated the metal sheet.

دستگاه به‌سرعت ورق فلز را شیاردار کرد.

The wind and rain worked together to corrugate the thin fabric.

باد و باران دست به دست هم دادند تا پارچه‌ی نازک را موج‌دار کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت corrugate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corrugate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corrugate

لغات نزدیک corrugate

پیشنهاد بهبود معانی