شکل جمع:
corrosionsخوردگی (عمل شیمیایی)، تحلیل، فساد تدریجی، زنگزدگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Painting prevents corrosion.
رنگ زدن از زنگزدگی جلوگیری میکند.
metal corrosion
خوردگی فلز
the corrosion of faith
از بین رفتن ایمان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corrosion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corrosion