با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lunch

lʌntʃ lʌntʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lunched
  • شکل سوم:

    lunched
  • سوم شخص مفرد:

    lunches
  • وجه وصفی حال:

    lunching
  • شکل جمع:

    lunches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun A1
    ناهار
  • noun
    (در آمریکا) غذای سبک
  • verb - intransitive
    ناهار خوردن
  • verb - transitive
    نهار دادن به، به ناهار دعوت کردن
    • - We had him to lunch.
    • - ناهار پیش ما بود./ناهار را با ما خورد.
    • - lunch on something
    • - ناهار چیزی خوردن/چیزی برای ناهار خوردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lunch

  1. verb To take as food
    Synonyms: dine, have lunch, take a lunch break, do lunch
  2. noun A midday meal
    Synonyms: luncheon, meal, tiffin, refreshment, light repast, tea, sandwich, snack, high-tea, refection, déjeuner

ارجاع به لغت lunch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunch

لغات نزدیک lunch

پیشنهاد بهبود معانی