امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lunchbox

ˈlʌntʃbɑːks ˈlʌntʃbɒks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lunchboxes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ظرف غذا، جعبه‌ی غذا، جعبه‌ی خوراکی، ظرف خوراکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He forgot his lunchbox on the kitchen table.
- او جعبه‌ی خوراکی خود را روی میز آشپزخانه فراموش کرد.
- Her lunchbox was decorated with stickers of her favorite animals.
- ظرف غذای او با برچسب‌های حیوانات مورد علاقه‌اش تزئین شده بود.
- I bought a new lunchbox for the upcoming school year.
- برای سال تحصیلی پیشِ‌رو، ظرف خوراکی جدیدی خریدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunchbox

  1. noun a container used for carrying meals, typically for lunch

ارجاع به لغت lunchbox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunchbox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunchbox

لغات نزدیک lunchbox

پیشنهاد بهبود معانی