شکل جمع:
lunchboxesظرف غذا، جعبهی غذا، جعبهی خوراکی، ظرف خوراکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He forgot his lunchbox on the kitchen table.
او جعبهی خوراکی خود را روی میز آشپزخانه فراموش کرد.
Her lunchbox was decorated with stickers of her favorite animals.
ظرف غذای او با برچسبهای حیوانات مورد علاقهاش تزئین شده بود.
I bought a new lunchbox for the upcoming school year.
برای سال تحصیلی پیشِرو، ظرف خوراکی جدیدی خریدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lunchbox» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lunchbox