به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outlast

ˌaʊtˈlæst aʊtˈlɑːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    outlasted
  • شکل سوم:

    outlasted
  • سوم شخص مفرد:

    outlasts
  • وجه وصفی حال:

    outlasting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    بیشتر طول کشیدن از، بیشتر زنده بودن از
    • - She outlasted her son by ten years.
    • - او ده سال پس از مرگ پسرش زنده بود.
    • - Customs that had outlasted their usefulness were discarded.
    • - سنت‌هایی که بی‌فایده شده بودند، کنار گذاشته شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outlast

  1. verb endure beyond another
    Synonyms: hang on, outlive, outstay, outwear, remain, survive
    Antonyms: fail, fall apart, lose, peter out, shoot, succumb

Idioms

ارجاع به لغت outlast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outlast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outlast

لغات نزدیک outlast

پیشنهاد بهبود معانی