فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Grift

ɡrɪft ɡrɪft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
گوش‌بری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grift

  1. noun swindle
    Synonyms:
    cheating fraud scam rip-off extortion deceit trickery stealing racket fix dirty pool double-dealing confidence game con game shady deal shell game sting

ارجاع به لغت grift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grift

لغات نزدیک grift

پیشنهاد بهبود معانی