امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Latent

ˈleɪtnt ˈleɪtnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پنهان، ناپیدا، پوشیده، درحال کمون، مکنون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective
راکد، نهفته
- Proper education will bring out her latent talents.
- آموزش درست استعدادهای نهفته‌ی او را آشکار خواهد کرد.
- the heat latent in firewood
- حرارت موجود (نهفته) در هیزم
- the latent period of a disease
- دوران کمون بیماری
- This disease can remain latent for years.
- این بیماری می‌تواند سال‌ها باقی بماند.
- a latent bud
- شکوفه (یا جوانه)ی خفته
- a latent homosexual
- هم‌جنس‌باز ناخودآگاه
- the latent meaning of a dream
- معنی نهفته‌ی رؤیا
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد latent

  1. adjective dormant, hidden
    Synonyms:
    abeyant between the lines concealed contained covert idle immature implied in abeyance inactive inert inferential inferred inherent inoperative intrinsic invisible involved lurking passive possible potential quiescent rudimentary secret sleeping smoldering suppressed suspended tacit torpid underdeveloped underlying undeveloped unexposed unexpressed unrealized unripe unseen veiled vestigial
    Antonyms:
    active apparent clear live manifest obvious open public

ارجاع به لغت latent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «latent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/latent

لغات نزدیک latent

پیشنهاد بهبود معانی