پنهان، ناپیدا، پوشیده، درحال کمون، مکنون
راکد، نهفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Proper education will bring out her latent talents.
آموزش درست استعدادهای نهفتهی او را آشکار خواهد کرد.
the heat latent in firewood
حرارت موجود (نهفته) در هیزم
the latent period of a disease
دوران کمون بیماری
This disease can remain latent for years.
این بیماری میتواند سالها باقی بماند.
a latent bud
شکوفه (یا جوانه)ی خفته
a latent homosexual
همجنسباز ناخودآگاه
the latent meaning of a dream
معنی نهفتهی رؤیا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «latent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/latent