صفت تفضیلی:
more intrinsicصفت عالی:
most intrinsicذاتی، اصلی، باطنی، طبیعی، ذهنی، روحی، حقیقی، مرتب، شایسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The intrinsic value of a gold coin is usually less than its nominal value.
ارزش واقعی یک سکهی طلا (ارزش فلز آن) معمولاً از ارزش اسمی آن کمتر است.
the wide gap between intrinsic feelings and the way they are expressed
شکاف عمیق میان احساسات درونی و چگونگی بیان آنها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intrinsic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intrinsic