فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Built-in

bɪltˈɪn bɪltˈɪn

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

داخلی، توکار، درون ساخته

adjective

ذاتی، درونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a building with built-in wardrobes

ساختمانی با کمدهای توکار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد built-in

  1. adjective included
    Synonyms:
    essential implicit inherent integral incorporated inbuilt in-built innate inborn ingrained inbred constitutional deep-seated indwelling part and parcel inseparable congenital
    Antonyms:
    extra added not included

ارجاع به لغت built-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «built-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/built-in

لغات نزدیک built-in

پیشنهاد بهبود معانی