Built-up

bɪltˈʌp bɪltˈʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
برافزوده، هرچه که به‌تدریج بر ارتفاع یا قدرت و غیره‌ی آن افزوده باشند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a built-up heel
- پاشنه‌ی کفش که آن را بلندتر کرده باشند.
adjective
پر از ساختمان
- This neighborhood is completely built-up.
- این محله کاملاً ساخته شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد built-up

  1. adjective Filled
    Synonyms: developed, overdeveloped, congested, overbuilt

ارجاع به لغت built-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «built-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/built-up

لغات نزدیک built-up

پیشنهاد بهبود معانی