آخرین به‌روزرسانی:

Inseparable

ɪnˈseprəbl ɪnˈseprəbl

صفت تفضیلی:

more inseparable

صفت عالی:

most inseparable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

جدانشدنی، جدایی‌ناپذیر، لاینفک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

inseparable friends

دوستان جدانشدنی

The twins were inseparable, always sharing their secrets and adventures.

دوقلوها جدایی‌ناپذیر بودند و همیشه رازها و ماجراجویی‌های خود را به اشتراک می‌گذاشتند.

adjective

غیرقابل تفکیک، تفکیک‌ناپذیر، تجزیه‌ناپذیر، ناگسستنی، بخش‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Their inseparable love for adventure led them to explore the world together.

عشق ناگسستنی آن‌ها به ماجراجویی باعث شد تا با هم دنیا را کشف کنند.

Inseparable bonds formed between the childhood friends over the years.

پیوندهای ناگسستنی بین دوستان دوران کودکی در طول سال‌ها شکل گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inseparable

  1. adjective unable to be divided
    Synonyms:
    united whole integrated connected attached secure integral unified tied up indivisible as one molded inseverable indissoluble conjoined interwoven intertwined entwined inalienable
    Antonyms:
    dividable separable

ارجاع به لغت inseparable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inseparable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inseparable

لغات نزدیک inseparable

پیشنهاد بهبود معانی