بهطور ناگسستنی، بهطور جداییناپذیر، بهطور جدانشدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The musicians, actors and choreographers who make up the dance company work together inseparably.
موزیسینها، بازیگران و طراحان رقص که گروه رقص را تشکیل میدهند، بهطور جداییناپذیر با هم کار میکنند.
These three viewpoints are inseparably connected with his career.
این سه دیدگاه بهطور ناگسستنی با شغل او در ارتباط هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inseparably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inseparably