آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Constitutive

kənˈstɪtjʊtɪv kənˈstɪtjʊtɪv

معنی constitutive | جمله با constitutive

adjective

(جزء، عنصر) سازنده، تشکیل‌دهنده، به‌وجود آورنده، پدید‌آرنده، (مشخصه) ذاتی، اصلی، اساسی، بنیادی

constitutive equations

معادله‌های ساختمندی

a constitutive property of all electrolytes

خصوصیات ساختمانی همه‌ی الکترولیت‌ها

adjective

اجرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد constitutive

  1. adjective constituting or forming part of the essence of something

ارجاع به لغت constitutive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constitutive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constitutive

لغات نزدیک constitutive

پیشنهاد بهبود معانی