شکل جمع:
guilty pleasuresلذت گناهآلود، لذت یواشکی، لذت ممنوعه (لذتی توأم با احساس گناه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Listening to cheesy pop music is my guilty pleasure.
گوش دادن به موسیقی پاپ، لذت یواشکی من است.
Taking long baths with a glass of wine is my guilty pleasure.
حمام طولانی با یک لیوان شراب، لذت گناهآلود من است.
Buying expensive shoes I don’t need has always been my guilty pleasure.
خرید کفشهای گرانقیمتی که نیازی به آنها ندارم، همیشه لذت ممنوعهی من بوده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guilty pleasure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guilty-pleasure