جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Subconscious

ˌsʌbˈkɑːnʃəs sʌbˈkɒnʃəs

معنی

ناخودآگاه، نیمه‌هشیار، نیمه‌آگاه، درحالت ناخودآگاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subconscious

adjective innermost in thought

Synonyms:

inner hidden unconscious latent repressed suppressed inmost mental intuitive subliminal

Antonyms:

conscious outer

noun inner thoughts

Synonyms:

mind soul psyche essence subconsciousness submerged mind subliminal undersense underconsciousness subliminal self

Antonyms:

consciousness conscious

لغات هم‌خانواده subconscious

noun
subconscious, unconscious, consciousness, unconsciousness

adjective
conscious, subconscious

adverb
subconsciously, consciously

ارجاع به لغت subconscious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «subconscious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subconscious

لغات نزدیک subconscious

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!