ناخودآگاهانه، بهطور ناخودآگاه، نیمههوشیارانه، نیمهخودآگاهانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Subconsciously, she was looking for the father she had never known.
بهطور ناخودآگاه بهدنبالِ پدری میگشت که هرگز نشناخته بود.
Maybe subconsciously I was trying to sabotage the deal.
شاید ناخودآگاهانه سعی میکردم معامله را خراب کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «subconsciously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subconsciously