با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gel

dʒel dʒel dʒel
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gelled
  • شکل سوم:

    gelled
  • سوم شخص مفرد:

    gels
  • وجه وصفی حال:

    gelling
  • شکل جمع:

    gels

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb
    ژال، ماده ژلاتینی چسبناکی که درنتیجه بسته شدن مواد چسبنده به‌وجود می‌آید، ژلاتین، دلمه شدن
    • - gel strength
    • - قدرت بندش، چسبندگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gel

  1. noun A thin translucent membrane used over stage lights for color effects
    Synonyms: gelatin
  2. verb Apply a styling gel to
    Synonyms: mousse
  3. noun A colloid in a more solid form than a sol
    Synonyms: colloidal gel

ارجاع به لغت gel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gel

لغات نزدیک gel

پیشنهاد بهبود معانی