با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Curd

kɜːrd kɜːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    curds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    غذا و آشپزی شیر لخته
    • - In Indian cuisine, curd is often used as a side dish to balance out spicy flavors.
    • - در خوان هندی، اغلب از شیر لخته به عنوان غذای فرعی برای متعادل کردن طعم‌های تند استفاده می‌شود.
    • - I love spreading curd on my toast in the morning.
    • - دوست دارم صبح‌ها روی نان تست، شیر لخته بمالم.
  • verb - transitive
    دلمه بستن
    • - The heat caused the cream to curd.
    • - حرارت باعث دلمه بستن خامه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت curd

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curd» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curd

لغات نزدیک curd

پیشنهاد بهبود معانی