۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Buy Off

ˈbaɪˈɒf baɪɒf

معنی

phrasal verb

با پول مصالحه کردن، تطمیع کردن، رشوه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buy off

  1. verb bribe someone in order to receive a favor
    Synonyms:
    bribe pay off influence get to grease palm sweeten the pot tamper do business make a deal lubricate

ارجاع به لغت buy off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buy off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buy off

لغات نزدیک buy off

پیشنهاد بهبود معانی