با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tamp

tæmp tæmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    فشار دادن چیزی مانند خاک، تنباکو یا قهوه با چند ضربه‌ی ملایم به آن
    • - With my thumb I tamped tobacco into the pipe.
    • - با شستم توتون را در پیپ فشردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tamp

  1. verb Press down tightly
    Synonyms: tamp down, pack
  2. noun A tool for tamping (e.g., for tamping tobacco into a pipe bowl or a charge into a drill hole etc.)
    Synonyms: tamper, tamping bar

ارجاع به لغت tamp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tamp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tamp

لغات نزدیک tamp

پیشنهاد بهبود معانی