فشار دادن چیزی مانند خاک، تنباکو یا قهوه با چند ضربهی ملایم به آن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With my thumb I tamped tobacco into the pipe.
با شستم توتون را در پیپ فشردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tamp» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tamp