امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Waitressing

ˈweɪtrəsɪŋ ˈweɪtrəsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پیشخدمتی، خدمتکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She enjoys waitressing at the diner on weekends.
- او از پیشخدمتی در غذاخوری در آخرهفته لذت می‌برد.
- Waitressing can be a demanding job during busy hours.
- پیشخدمتی در ساعات شلوغ می‌تواند یک شغل سخت باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت waitressing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waitressing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waitressing

لغات نزدیک waitressing

پیشنهاد بهبود معانی